متعطللغتنامه دهخدامتعطل . [ م ُ ت َ ع َطْ طِ ] (ع ص ) بی کار. (آنندراج ). مرد بی کار و بی شغل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعطل شود.
متهطللغتنامه دهخدامتهطل . [ م ُ ت َ هََ طْ طِ ] (ع ص ) متهطلس . (ناظم الاطباء). رجوع به متهطلس و تهطل شود.
متعطلةلغتنامه دهخدامتعطلة. [ م ُ ت َ ع َطْ طِ ل َ ] (ع ص ) زن بی پیرایه و بی زینت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متعطلةلغتنامه دهخدامتعطلة. [ م ُ ت َ ع َطْ طِ ل َ ] (ع ص ) زن بی پیرایه و بی زینت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).