متغیر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یر بودن، ثبات نداشتن همیشه پشیمان بودن، تردید داشتن، بیعزمبودن جایی بند نشدن، بهخواهشهاینفس تسلیم شدن منصرف شدن، تغییرعقیده دادن طفره رفتن، دوپهلو صحبت کردن تلوتلو خوردن، یله خوردن، گیج خوردن، گرفتنو ول کردن، متناوب بودن، نوسان کردن، نوسان داشتن، آویزان بودن ارتعاش داشتن، سوسو زدن، تش
متغیرلغتنامه دهخدامتغیر. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از حال خود. (آنندراج ). دگرگون شده و از حال خود برگردیده . برگردیده از حالی به حالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بگردانیده . بگشته . بگردیده . دیگرگون شده . گردان . گردیده . گشته . برگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <spa
مثغرلغتنامه دهخدامثغر. [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) کودک که دندانهای شیر ریزد یا کودکی که دندان برآورد، از اضداد است . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به اثغار شود.
متغیرفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود؛ دگرگون.۲. آشفته و خشمگین.۳. ناراحت و نگران.
جدول پیشایندیcontingency tableواژههای مصوب فرهنگستانجدولی برای دستهبندی عناصر یک مجموعه برحسب دستکم دو متغیر، که در آن سطرها با یک متغیر و ستونها با متغیر دیگر متناظرند
متغیر واسطintermediate variableواژههای مصوب فرهنگستانمتغیری که در مسیر علیتی بین دو متغیر مستقل و متغیر وابسته قرار میگیرد و خودش نیز با تغییرات متغیر مستقل تغییر میکند
متغیرلغتنامه دهخدامتغیر. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از حال خود. (آنندراج ). دگرگون شده و از حال خود برگردیده . برگردیده از حالی به حالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بگردانیده . بگشته . بگردیده . دیگرگون شده . گردان . گردیده . گشته . برگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <spa
متغیرفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود؛ دگرگون.۲. آشفته و خشمگین.۳. ناراحت و نگران.
متغیردیکشنری فارسی به انگلیسیmobile, inconstant, variable, protean, uncertain, unsettled, unstable, unsteady, volatile
متغیرفرهنگ فارسی معین(مُ تَ غَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دگرگون شده ، تغییر حال یافته . 2 - آشفته ، مضطرب .
متغیرلغتنامه دهخدامتغیر. [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) برگردنده از حال خود. (آنندراج ). دگرگون شده و از حال خود برگردیده . برگردیده از حالی به حالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). بگردانیده . بگشته . بگردیده . دیگرگون شده . گردان . گردیده . گشته . برگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <spa
متغیرفرهنگ فارسی عمید۱. ویژگی کسی یا چیزی که تغییر پیدا کند و دگرگون شود؛ دگرگون.۲. آشفته و خشمگین.۳. ناراحت و نگران.
پروانۀ گاممتغیرcontrollable pitch propeller 1, CPP 1,variable pitch propeller 1, VPP 1, controlled propeller, variable propeller 1, reversible propeller, feathering screw propeller, feathering screw 1واژههای مصوب فرهنگستانپروانهای که گام آن با تغییر زاویۀ تیغهها تغییر میکند
تابلوی پیاممتغیرvariable message sign, VMS, dynamic message sign, DMSواژههای مصوب فرهنگستانتابلویی که اطلاعات لحظهای تردد را نمایش میدهد و همچنین کاربران را از وضعیت هوا و اطلاعات مهم دیگر آگاه میسازد
تکراریهای پیاپی شمارمتغیرvariable number of tandem repeat, VNTRواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تکراریهای پیاپی کوتاه که تعداد آنها در ژنگان انسانهای مختلف متفاوت است