متقاصرلغتنامه دهخدامتقاصر. [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) اظهار کوتاهی نماینده و بازایستنده از امری . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که باز می ایستد از کردار چیزی و آن که اظهار کوتاهی میکند. (ناظم الاطباء) : سلطان یمین الدوله محمود در آن واقعات اثرهائی نمودند
متقاصرفرهنگ فارسی معین(مُ تَ ص ) [ ع . ] (اِفا.) بازایستنده از امری ، اظهار کوتاهی نماینده ؛ ج . متقاصرین .
متقشرلغتنامه دهخدامتقشر. [ م ُ ت َ ق َش ْ ش ِ ] (ع ص ) درخت پوست باز شده و پوست کنده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقشر شود.
متکسرلغتنامه دهخدامتکسر. [ م ُ ت َ ک َس ْ س ِ ] (ع ص ) شکننده و شکسته شونده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شکسته شده . (ناظم الاطباء). رجوع به تکسر شود.
کوشیارلغتنامه دهخداکوشیار. (اِخ ) بر وزن هوشیار نام حکیمی بوده است از گیلان و بعضی گویند نام حکیمی بوده است از فارس و شیخ ابوعلی سینا شاگردی او کرده است و با کاف فارسی هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). اصح گوشیار است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : در حقایق آن علم و دقایق آ