متلکدلغتنامه دهخدامتلکد. [ م ُت َ ل َک ْ ک ِ ] (ع ص ) متصل و پیوسته . || استوار و برقرار. (ناظم الاطباء). || چسبان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به تلکد شود.
متلقطلغتنامه دهخدامتلقط. [ م ُ ت َ ل َق ْ ق ِ ] (ع ص ) آن که خرما و جز آن از جابه جا برگیرد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). چیننده و گردآوردنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلقط شود.
مطلقاتلغتنامه دهخدامطلقات . [ م ُ طَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُطَلَّقَه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلثة قروء و لایحل لهن ان یکتمن ماخلق اﷲ فی ارحامهن ان کن یؤمن باﷲ والیوم الاخر ... (قرآن 228/2). رجوع به مط