متمائنلغتنامه دهخدامتمائن . [ م ُ ت َ ءِ] (ع ص ) مرد ریاکار در دوستی . (ناظم الاطباء). مرد ریاکار. || دروغگو . (از فرهنگ جانسون ).
مطمأنلغتنامه دهخدامطمأن . [ م ُ م َ ءَن ن ] (ع ص ) آرامیده و قرارگرفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آرمیده و سکون گیرنده . (آنندراج ) (غیاث ).
متمونلغتنامه دهخدامتمون . [ م ُ ت َ م َوْ وِ ] (ع ص ) بسیار نفقه دهنده عیال را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که به عیال خود نفقه ٔ بسیار میدهد و فراوان خرج میکند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تمون شود.
متیمنلغتنامه دهخدامتیمن . [ م ُ ت َ ی َم ْ م ِ ] (ع ص ) متبرک و با برکت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تیمن و ماده ٔ بعد شود.
مثمنلغتنامه دهخدامثمن . [ م ُ ث َم ْ م ِ ] (ع ص ) کسی که چیزهای هشت سو و هشت گوشه می سازد. (ناظم الاطباء).