متمششلغتنامه دهخدامتمشش . [ م ُ ت َ م َش ْ ش ِ ] (ع ص ) کسی که می خاید کنار استخوان را و می مکد مغز آنرا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تمشش شود.
متمصصلغتنامه دهخدامتمصص . [ م ُ ت َ م َص ْ ص ِ ] (ع ص ) یک یک مکنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که می مکد یا جرعه می نوشد. (ناظم الاطباء). رجوع به تمصص شود.