متواهقلغتنامه دهخدامتواهق . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) همراه در سفر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || همپایه و برابر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تواهق شود. || همقدم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
متوهقلغتنامه دهخدامتوهق . [ م ُ ت َ وَهَْ هَِ ] (ع ص ) سنگریزه ٔ سخت گرم شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به توهق شود. || کسی که قطع کند سخن کسی را. (ناظم الاطباء).
ام مثواکلغتنامه دهخداام مثواک . [ اُم ْ م ِ م َث ْ ] (ع اِ مرکب ) صاحبةالمنزل . (از اقرب الموارد). زن کدبانو و خانه دار. و رجوع به ام المثوی شود.
متعاوکلغتنامه دهخدامتعاوک . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) با هم کارزار کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشغول به جنگ و نبرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاوک شود.
متحاقلغتنامه دهخدامتحاق . [ م ُ ت َ حاق ق ] (ع ص ) با هم خصومت کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحاق شود.
متوکیلغتنامه دهخدامتوکی ٔ. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ءْ ] (ع ص ) تکیه نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). تکیه کننده بر عصا. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکؤ شود.