مثابرةلغتنامه دهخدامثابرة. [ م ُ ب َ رَ ] (ع مص ) بر کاری مداومت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). پیوسته برکاری بودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیوسته بودن برکاری و لازم گرفتن آن را و مواظبت کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مثابرت شود.
مثابرتفرهنگ فارسی معین(مُ بَ رَ) [ ع . مثابرة ] 1 - (مص ل .) پیوسته در کاری بودن . 2 - پیشی گرفتن . 3 - تحمل رنج و مشقت .
مثابرتلغتنامه دهخدامثابرت . [ م ُ ب َ رَ / م ُ ب ِ رَ ] (ع اِمص ) مداومت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پایداری . مداومت درکاری : چون از کسی قصد اصفهان احساس نمودی و دانستی که در مقاومت و مزاولت امکان و مقدرت دارد ... پای مصابرت و مثابرت