مثلثاتلغتنامه دهخدامثلثات . [ م ُ ث َل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مثلثة. رجوع به مثلثة شود.- مثلثات اربع ؛ مثلثات چهارگانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب بعد و مثلثة شود.- مثلثات افلاک ؛ مراد از بروج افلاک است چرا که من جمله د
مثلثاتفرهنگ فارسی عمید۱. (ریاضی) قسمتی از ریاضیات که مثلث و شکلهای دیگر هندسه را بررسی و اجزای آنها را حساب میکنند.۲. (ادبی) شعرهایی که به سه زبان سروده شده.
مثلثاتفرهنگ فارسی معین(مُ ثَ لَ) [ ع . ] (اِمف . اِ.) 1 - جِ مثلث . 2 - بخشی از علم ریاضی که موضوعش مطالعه و تعیین روابط بین اضلاع و زوایای مثلث و تعیین عناصر نامعلوم یک مثلث از روی اندازه های معلوم آن است .
پیمایش مثلثاتیtrigonometric traverse, trig traverseواژههای مصوب فرهنگستانپیمایشی که در آن طول پهلوها مستقیم اندازهگیری نمیشود، بلکه بهکمک روابط مثلثاتی، براساس زوایای اندازهگیریشده، محاسبه میشود
ترازیابی مثلثاتیtrigonometric levelling, trig levellingواژههای مصوب فرهنگستانتعیین اختلاف ارتفاع با اندازهگیری زوایای قائم بین نقاط متـ . ارتفاعیابی مثلثاتی trigonometric heighting زاویهیابی قائم vertical angulation
اختلافمنظر مثلثاتیtrigonometric parallax, parallaxواژههای مصوب فرهنگستانزاویهای که رأس آن روی ستاره است و دو ضلع آن از خورشید و زمین، وقتی که فاصلۀ این دو دقیقاً یک واحد نجومی است، میگذرد
زجاجلغتنامه دهخدازجاج . [ زَ ] (ع اِ) قطرب در مثلثات زجاج را به معنی دانه ٔ میخک آورده است . (تاج العروس ). میخک . (از اقرب الموارد) (از المعجم الوسیط) (از البستان ).
کثیراضلاعلغتنامه دهخداکثیراضلاع . [ ک َ اَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بسیاربر. چندبر. چندین پهلو. کثیرالاضلاع : و بر دیگر سطح اشکال هندسی چون مثلثات و مربعات و کثیراضلاع و... برکشید. (سندبادنامه ص 65). رجوع به کثیرالاضلاع شود.