لغتنامه دهخدا
مجهود. [ م َ ] (ع اِ) کوشش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).سعی و کوشش و جهد. (ناظم الاطباء). جهد. غایت کوشش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون به بخارا رسید امیر درآمد و یکدیگر را بدیدند و معالجت آغاز کرد و مجهود بذل کرد ...(چهارمقاله ).