مجهولکلغتنامه دهخدامجهولک . [ م َ ل َ ] (ص مصغر) مجهول خرد. مجهول حقیر. گمنام بی سر و پا : از این مفلوجکی زین دود کندی از این مجهولکی بی دودمانی . انوری .و رجوع به مجهول شود.