لغتنامه دهخدا
نامجوی . (نف مرکب ) (از: نام + جوی ، جوینده ) لغةً به معنی جویای نام و شهرت و جاه و مقام . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). کسی که طالب نام نیک باشد. (ناظم الاطباء). نام جوینده . طالب آوازه . طالب شهرت . شهرت طلب . جویای نام و آوازه و اشتهار. نامدار. مشهور :</sp