لغتنامه دهخدا
محاط. [ م ُ ] (ع ص ) جای گرداگرد برآورده شده برای گوسفندان و شتران و برای مردمان . (از ناظم الاطباء). گرداگرد فرا گرفته . مقابل محیط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || احاطه شده . (ناظم الاطباء). محفوف . (یادداشت مرحوم دهخدا). || دریافت شده و دانسته شده . (ناظم الاطباء) <span c