خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محافظت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محافظت
/mohāfezat/
معنی
حفظ کردن از آسیب؛ نگهداری کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
احتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
برابر فارسی
پیره
فعل
بن گذشته: محافظت کرد
بن حال: محافظت کن
دیکشنری
conservation, protection
-
جستوجوی دقیق
-
محافظت
واژگان مترادف و متضاد
احتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
-
محافظت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: محافَظة] mohāfezat حفظ کردن از آسیب؛ نگهداری کردن.
-
محافظت
فرهنگ واژههای سره
پیره
-
محافظت
لغتنامه دهخدا
محافظت . [ م ُ ف َ ظَ ] (ع مص ) مراقبت . نگاهبانی کردن . (آنندراج ). محافظة. نگاهبان چیزی بودن .حفظ کردن . || نگاهداشت . نگهداشت . نگاهداری چیزی را. نگاه داشتن . مواظبت . مداومت . مراعات . ذب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محافظة شود.- محافظت...
-
محافظت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ ظَ) [ ع . محافظة ] 1 - (مص م .) نگاهبانی کردن ، حفظ کردن . 2 - نگاه داشتن . 3 - (اِمص .) نگهبانی ، حفاظت .
-
محافظت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
conservation, protection
-
محافظت
دیکشنری فارسی به عربی
حفظ , ملجا
-
واژههای مشابه
-
محافظت کردن
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری کردن، حفاظت کردن، نگهبانی کردن، نگهداری کردن
-
سازمان محافظت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
secret police
-
محافظت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
house, keep, protect, safeguard
-
محافظت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ
-
محافظت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عيش , ملجا
-
محافظت کردن از آلودگی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
preserve
-
محافظت کردن از خطر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
preserve