محافظهکاریconservatismواژههای مصوب فرهنگستانگرایش عمدتاً سیاسی خواهان تثبیت وضعیت موجود اجتماعی براساس حفظ ارزشها و سنتها که عموماً با مقاومت و بدبینی در برابر هرگونه نوجویی در فرایندهای اجتماعی همراه است
محافظه کاریلغتنامه دهخدامحافظه کاری . [ م ُ ف َ ظَ / ف ِ ظِ ] (حامص مرکب ) عمل محافظه کار. رجوع به محافظه کار شود.
محافظه کارلغتنامه دهخدامحافظه کار. [ م ُ ف َ ظَ / ف ِ ظِ ] (ص مرکب )آنکه بقای وضع موجود خواهد. (یادداشت مرحوم دهخدا).که با دگرگونیها و تغییر وضع موجود هم آواز نگردد.- حزب محافظه کار ؛ حزب پای بند سنن و بقاء وضع موجود.- || یکی از دو ح
محافظه کارفرهنگ فارسی عمید۱. آنکه بااحتیاط رفتار کند؛ کسی که در کارهای خطرناک مداخله نکند؛ محتاط.۲. آنکه طرفدار آدابوسنن گذشته باشد.۳. (سیاسی) کسی که پیرو و تٲکیدکنندۀ نظام سیاسی موجود باشد و با هرگونه اصلاحات یا دگرگونی مخالفت کند.
محافظه کاریلغتنامه دهخدامحافظه کاری . [ م ُ ف َ ظَ / ف ِ ظِ ] (حامص مرکب ) عمل محافظه کار. رجوع به محافظه کار شود.