محبانهلغتنامه دهخدامحبانه . [ م ُ ح ِب ْ با ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) دوستانه . دوست مانند. بطور دوستی . (ناظم الاطباء).
نظریۀ مهبانگbig bang theory/ Big Bang theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای دربارۀ منشأ پیدایش عالم که براساس آن عالم از انفجار یک تودۀ بسیار متراکم نقطهایشکل پدید آمده است
دوستانهلغتنامه دهخدادوستانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب به دوست . || از روی دوستی و محبت و رفاقت . (ناظم الاطباء). محبانه . (آنندراج ) : دشمن ارچه دوستانه گویدت دام دان گرچه ز دانه گویدت .مولوی .
سه تالغتنامه دهخداسه تا. [ س ِ ] (اِ مرکب ) طنبوری راگویند که بدان سه تار بسته باشند. (برهان ). ساز سه تار. (فرهنگ رشیدی ). ستار. (ناظم الاطباء) : گرم ساز یکتا زنی یا دوتایی دراندازمت کز سه تا میگریزم . خاقانی .نوای باربد و ساز بربط
ستالغتنامه دهخداستا. [ س ِ ] (اِمص ) ستایش و ستودن است که از دعا و ثنا و شکر و نعمت باشد. (برهان ) (اوبهی ) : چه گر من همیشه ستاگوی باشم ستایم نباشد نکو جز بنامت . رودکی .خود را دلیل عزت و اسیر شوکت و رهین منت بیگانه نساخت و ثنا و