خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محجب
لغتنامه دهخدا
محجب . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) پوشنده . حجاب شونده . مانع : منصبی کانم ز رویت محجب است عین معزولی است نامش منصب است .مولوی (مثنوی ص 417).
-
محجب
لغتنامه دهخدا
محجب . [ م ُ ح َج ْ ج َ ] (ع ص ) بازداشته شده . (ناظم الاطباء). || در پرده و در حجاب : ملک محجب ؛ شاهی که مردمان را از دیدار وی منع کنند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : هر آینه ملکدار محجب و شهریار مغلب و فقیر مستضعف و زیردست ... در بر او یکسان ....
-
محجب
لغتنامه دهخدا
محجب . [ م ُ ح َج ْ ج ِ ](ع ص ) در پرده کننده و بازدارنده . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مغلب
لغتنامه دهخدا
مغلب . [ م ُ غ َل ْ ل َ ] (ع ص ) مغلوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به کرات مغلوب شده . (از اقرب الموارد). || شاعر مجید که حکم چیرگی بر اقران ، وی را باشد. از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شاعری که حکم چیرگی بر اقران ، وی...
-
ملک دار
لغتنامه دهخدا
ملک دار. [ م ُ ] (نف مرکب ) زمین دار و دارای ملک . (ناظم الاطباء). || صاحب مملکت . آنکه کشور در تصرف و فرمان اوست . پادشاه . فرمانروا : شهرگیر و درگشای و دین پرست و کین ستان ملک دار و ملک بخش و کامجوی و کامیاب . امیرمعزی .سلطان شرق شاه قدرخان ملک دار...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم الأدیبی الخوارزمی مکنی به ابوسعید. یکی از مشاهیر فضلاء و ادباء و شعراء خوارزم . ابومحمد در تاریخ خوارزم گوید: ابوالفضل الصفاری در کتاب خود ذکراو آورده است . و بخط ابوالفضل دیدم که نوشته بود: احمدبن ابراهیم کاتبی ب...
-
منصب
لغتنامه دهخدا
منصب . [ م َ ص ِ / ص َ ] (ع اِ) جای بازگشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای برپا شدن . (غیاث ) (آنندراج ). جای مرتفع و جایی که در آن چیزی افراخته می کنند. (ناظم الاطباء). || اصل هر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصل . ...