محدودة حفاظتشده،محدودة حفاظتیconservation areaواژههای مصوب فرهنگستاناراضیای که برای دستیابی به اهداف و راهبردهای حفاظتیِ جمعیتهای گیاهی یا جانوری تخصیص یافته است
محدودة حفاظتشدة ترامرزی،محدودة حفاظتی ترامرزیtransfrontier conservation areaواژههای مصوب فرهنگستانمحدودة حمایتشدهای که فراتر از مرزهای ملی دو یا چند کشور است
معدودةلغتنامه دهخدامعدودة. [ م َ دَ ] (ع ص ) تأنیث معدود. شمرده . شمارکرده . ج ، معدودات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): و قالوا لن تمسنا النار الا ایاماً معدودة. (قرآن 80/2). و شروه بثمن بخس دراهم معدودة و کانوا فیه من الزاهدین . (قرآن <span class="hl" dir="lt
محدودهفرهنگ فارسی عمید۱. قسمتی که با نشانهها و علائم از بخشهای دیگر متمایز شده باشد.۲. [مجاز] چیزی که حدوحدود مشخص دارد.
محدودة حفاظتشده،محدودة حفاظتیconservation areaواژههای مصوب فرهنگستاناراضیای که برای دستیابی به اهداف و راهبردهای حفاظتیِ جمعیتهای گیاهی یا جانوری تخصیص یافته است
محدودة حفاظتشدة ترامرزی،محدودة حفاظتی ترامرزیtransfrontier conservation areaواژههای مصوب فرهنگستانمحدودة حمایتشدهای که فراتر از مرزهای ملی دو یا چند کشور است
محدودة اداریinstitutional districtواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای در مجاورت مراکز فعالیت یا محدودة تجاری مرکزی برای استفادة ادارات دولتی
محدودة حمایتشدهprotected areaواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای که تحت قوانین و مقررات و سیاستهای کاربری اراضی برای نظارت بر هر نوع فعالیت و حضور انسان اداره میشود
محدودة اداریinstitutional districtواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای در مجاورت مراکز فعالیت یا محدودة تجاری مرکزی برای استفادة ادارات دولتی
محدودة تردد محلیlocal traffic areaواژههای مصوب فرهنگستانحیطة تردد در محلهای محصور در خیابانهای شریانی یا عوارضی مانند رودخانه یا خط آهن یا موانع گذرناپذیر
محدودة حفاظتشده،محدودة حفاظتیconservation areaواژههای مصوب فرهنگستاناراضیای که برای دستیابی به اهداف و راهبردهای حفاظتیِ جمعیتهای گیاهی یا جانوری تخصیص یافته است
محدودة حفاظتشدة ترامرزی،محدودة حفاظتی ترامرزیtransfrontier conservation areaواژههای مصوب فرهنگستانمحدودة حمایتشدهای که فراتر از مرزهای ملی دو یا چند کشور است