محمولۀ انفجاری پرقدرتhigh explosive cargoواژههای مصوب فرهنگستانمحمولهای ازقبیل مهمات، بمب، خرج انـفـجـاری (depth charges)، مـواد تــخـریـبـی (demolition material)، راکت و موشک
محمولهلغتنامه دهخدامحموله . [ م َ ل َ ] (ع ص ، اِ) محمولة. آنچه از جائی به جائی برده شود از جنس باز یا بسته ها و غیره . || کالای تجاری . || نوعی از گندم تیره رنگ بسیار دانه مانند پنبه دانه که خوشه ٔ سطبر و دانه ٔ بسیار دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا) (آنندراج ).
معمولةلغتنامه دهخدامعمولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث معمول . ج ، معمولات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معمول شود.
محمولهدیکشنری فارسی به انگلیسیcargo, consignment, delivery, freight, goods, lading, load, package, shipment, traffic