محوشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه محوشده، پاکشده، زدوده، ثبتنشده خراب
محویتلغتنامه دهخدامحویت . [ م َح ْ وی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) حالت محو شدن و ابطال و حک و نسخ . (ناظم الاطباء). محوشدگی .