محیطزیست آبیaquatic environmentواژههای مصوب فرهنگستانهر بومسازگان دریاچهای یا رودخانهای یا دریایی که اندامگانهای مختلف در آن میزیند
محیطزیستenvironmentواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
تخریب محیطزیستenvironmental degradationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش یا نابودی یک منبع بالقوه تجدیدپذیر، مانند هوا یا آب یا خاک یا جنگل یا حیاتوحش، در نتیجۀ بهرهبرداری بیش از حد یا تأثیرگذاری نامطلوب یا سرعتی افزون بر سرعت تجدیدپذیری طبیعی آن
آب سطحی 1surface water 1واژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] همۀ آبهای روی سطح زمین ازجمله آبهای شیرین و شور، یخ و برف [محیطزیست] آبی که بهطور طبیعی با هوای آزاد در تماس است
محیطزیستenvironmentواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
تخریب محیطزیستenvironmental degradationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش یا نابودی یک منبع بالقوه تجدیدپذیر، مانند هوا یا آب یا خاک یا جنگل یا حیاتوحش، در نتیجۀ بهرهبرداری بیش از حد یا تأثیرگذاری نامطلوب یا سرعتی افزون بر سرعت تجدیدپذیری طبیعی آن
سازگاربامحیطزیستenvironment-friendly, environmentally friendlyواژههای مصوب فرهنگستانویژگی فعالیتها یا فراوردهها یا شیوههای زندگی که پیامدهای زیستمحیطی کمتری دارند
کیفیت محیطزیستenvironmental qualityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت محیطزیست در مکانی خاص که یا بهصورت عینی یعنی با استفاده از نشانگرهای زیستمحیطی تعریف میشود یا بهصورت ذهنی یعنی باتوجهبه جاذبهها و زیبایی چشماندازهای آن
محیطزیستenvironmentواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
مهندسی محیطزیستenvironmental engineeringواژههای مصوب فرهنگستانعلمی که در آن اصول و یافتههای مهندسی و علوم زیستمحیطی برای حفاظت از محیطزیست و بهبود کیفیت حیات به کار گرفته میشود