مخاطبةلغتنامه دهخدامخاطبة. [ م ُطَ ب َ ] (ع مص ) سخن در روی گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی سخن گفتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (از اقرب الموارد). روباروی و در روی سخن گفتن . (از ناظم الاطباء). و رجوع به خِطاب شود.
مخاطبهلغتنامه دهخدامخاطبه . [ م ُ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) گفتگو و خطابه . || کلام مابین متکلم و سامع. (ناظم الاطباء). || مورد بازخواست و عتاب قرار دادن . گفتاری درشت و عتاب آمیز : در این وقت که آواز مخاطبه و معاتبه از منزل ایشا
يُحَاوِرُهُفرهنگ واژگان قرآنبا اوگفت و گو مي کرد (محاورة به معناي مخاطبه و رو در روي يکديگر گفت و شنود کردن است)
مخاطبهلغتنامه دهخدامخاطبه . [ م ُ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) گفتگو و خطابه . || کلام مابین متکلم و سامع. (ناظم الاطباء). || مورد بازخواست و عتاب قرار دادن . گفتاری درشت و عتاب آمیز : در این وقت که آواز مخاطبه و معاتبه از منزل ایشا
شیخنالغتنامه دهخداشیخنا. [ ش َ خ ُ ] (ع اِ مرکب ) (از: شیخ + نا، ضمیر عربی ) مخاطبه ای احترام آمیز خواجگان و اعیان را و در اهمیت فروتر از شیخی : به خواجه احمد عبدالصمد نامه رفت مخاطبه ٔ شیخنا بود شیخی و معتمدی کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 360<
مغایبةلغتنامه دهخدامغایبة. [ م ُ ی َ ب َ ] (ع مص ) سخن در پس کسی گفتن ، خلاف مخاطبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از یکدیگر غایب شدن . (المصادر زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).