مخثمةلغتنامه دهخدامخثمة. [ م ُخ َث ْ ث َ م َ ] (ع ص ) مؤنث مخثم : نعل مخثمة؛ کفش پهناور بی سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || نعل مخثمه ؛ کفش پهناور نوک دار. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
مخطمةلغتنامه دهخدامخطمة. [ م ُ خ َطْ طَ م َ ] (ع ص ) مؤنث مخطم : ناقة مخطمة؛ ماده شتر مهار در بینی کرده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.