مخربلغتنامه دهخدامخرب . [ م ُ خ َرْ رَ ] (ع ص ) شکافته گوش وسوراخ کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مخربلغتنامه دهخدامخرب . [ م ُ رِ ](ع ص ) ناآباد گرداننده و ویران کننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه ویران می کند و ناآبادان می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخراب شود.
مخربلغتنامه دهخدامخرب .[ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) ویران کننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خراب کننده و ویران نماینده و ناآباد کننده . ویران کننده ٔ خانه . و بر باد دهنده وپایمال کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تخریب شود.
آزمایش مخربdestructive testingواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای بررسی پایداری و دوام آزمودنی در سختترین شرایط عملکردی تا آستانة تابآوری و شکست آن بهمنظور تعیین ضعفهای طراحی و ساخت که در شرایط عادی امکان تشخیص آنها وجود ندارد
پادکنش الکترونیکی مخربlethal electronic countermeasuresواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پادکنش الکترونیکی که در آن از سامانههای انهدامسخت مانند موشکهای ضدرادار و سلاحهای پرتوی استفاده میکنند اختـ . پادکال مخرب
مخربصلغتنامه دهخدامخربص . [ م ُ خ َ ب ِ ] (ع ص ) مرد بسیار حسابی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بسیار حساب دان . (ناظم الاطباء). || تتبعکننده ٔ دقایق چیزها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). متتبع در دقایق چیزها. (ناظم الاطباء).
مخربقلغتنامه دهخدامخربق . [ م ُ خ َ ب ِ ] (ع ص ) شکافنده ٔ جامه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). کسی که می برد و قطع می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تباه و فاسد کننده ٔ عمل . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب المو
مخربقةلغتنامه دهخدامخربقة. [ م ُ خ َ ب َ ق َ ] (ع ص ) زن که از جماع بیهوش شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زنی که از جماع بیهوش می گردد. (ناظم الاطباء).
مخربةلغتنامه دهخدامخربة. [ م ُ رِ ب َ ] (ع ص ) خلیة مخربة؛ ناقه ٔ بی قید برای دوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کندوی عسل تهی و خالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مخربصلغتنامه دهخدامخربص . [ م ُ خ َ ب ِ ] (ع ص ) مرد بسیار حسابی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بسیار حساب دان . (ناظم الاطباء). || تتبعکننده ٔ دقایق چیزها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). متتبع در دقایق چیزها. (ناظم الاطباء).
مخربقلغتنامه دهخدامخربق . [ م ُ خ َ ب ِ ] (ع ص ) شکافنده ٔ جامه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). کسی که می برد و قطع می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تباه و فاسد کننده ٔ عمل . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب المو
مخربقةلغتنامه دهخدامخربقة. [ م ُ خ َ ب َ ق َ ] (ع ص ) زن که از جماع بیهوش شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زنی که از جماع بیهوش می گردد. (ناظم الاطباء).
مخربةلغتنامه دهخدامخربة. [ م ُ رِ ب َ ] (ع ص ) خلیة مخربة؛ ناقه ٔ بی قید برای دوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کندوی عسل تهی و خالی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
پادکنش الکترونیکی مخربlethal electronic countermeasuresواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پادکنش الکترونیکی که در آن از سامانههای انهدامسخت مانند موشکهای ضدرادار و سلاحهای پرتوی استفاده میکنند اختـ . پادکال مخرب
آزمایش مخربdestructive testingواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای بررسی پایداری و دوام آزمودنی در سختترین شرایط عملکردی تا آستانة تابآوری و شکست آن بهمنظور تعیین ضعفهای طراحی و ساخت که در شرایط عادی امکان تشخیص آنها وجود ندارد
آزمایش نامخربnon-destructive testingواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای واپایش کیفیت که در طی آن آسیب یا تغییری در آزمودنی ایجاد نمیشود