مدراسلغتنامه دهخدامدراس . [ م ِ ] (ع اِ) خانه ای که در آن تدریس شود. مدرسة. (از متن اللغة). آنجا که یهود توراة درس کنند. (السامی ). جای درس قرآن و از آن است مدراس یهود. (منتهی الارب ). خانه ای که در آن تورات تدریس شود. (از اقرب الموارد). کنیس الیهود. ج ، مداریس . (از متن اللغة).
گوهر مدراسلغتنامه دهخداگوهر مدراس . [ گ َ / گُو هََم ِ ] (اِخ ) محمدباقرخان مدراسی است که در اواخر قرن دوازدهم مرده است . و از گویندگان فارسی زبان بوده است و دیوان شعر فارسی نیز دارد. (الذریعه ج 9 ص 37</s
مدروسلغتنامه دهخدامدروس . [ م َ ] (ع ص ) کهنه شده . || جامه ٔ کهنه شده . (منتهی الارب )(آنندراج ). ثوب خَلَق . (اقرب الموارد). دِرْس . دریس .(متن اللغة) (غیاث اللغات ). || بی رونق . (غیاث اللغات ). نارایج . فراموش گشته . متروک : قریب سی سال بوده تا ایشان در دست دیلمان ا
مضروسلغتنامه دهخدامضروس . [ م َ ] (ع ص ) مضروسة. سنگستان که در آن سنگهائی باشد مانند دندان سگ و سنگریزه ناک ، یقال مکان مضروس و حرة مضروسة. (ناظم الاطباء).
مدروسدیکشنری عربی به فارسیاز روي مطالعه , دانسته , عمدي , تعمدي , از پيش اماده شده , انديشمند , باملا حظه , بافکر , فکور , متفکر , انديشناک
گوهر مدراسلغتنامه دهخداگوهر مدراس . [ گ َ / گُو هََم ِ ] (اِخ ) محمدباقرخان مدراسی است که در اواخر قرن دوازدهم مرده است . و از گویندگان فارسی زبان بوده است و دیوان شعر فارسی نیز دارد. (الذریعه ج 9 ص 37</s
پیتاپورلغتنامه دهخداپیتاپور. (اِخ ) نام قصبه ای است در هندوستان ، در ایالت کوداوری از دائره ٔ مدراس ، در 54 هزارگزی شمال شرقی راجه ماندری و در فاصله ٔ ده هزارگزی از ساحل خلیج بنگاله .عشر سکنه ٔ آن مسلمانند و مدارس مشهور دارد و مرکز قضا باشد. و این قضا وقتی راجه
رامنادلغتنامه دهخدارامناد. (اِخ ) نام قصبه و مرکز بخش است در استان مدراس (مدرس ) هندوستان ، واقع در ناحیه ٔ مادورا و 99هزارگزی جنوب خاوری مرکز مادورا، که در اول شبه جزیره ٔ رامناد قرار دارد. این قصبه دارای قلعه ٔ ویرانیست که در داخل آن یک ساختمان بزرگ و یک بتکد
والالغتنامه دهخداوالا. (اِخ ) ابوطیب (سید... خان )مدراسی از پارسی گویان هندوستان است . به سال 1190 هَ.ق . در قصبه ٔ رحمت آباد مدراس تولد یافت . او راست :چو شعله ای که کند شمع کشته را روشن حیات تازه دهد عشق او روان مرا. #ف
پیتلغتنامه دهخداپیت . (اِخ ) ویلیام (لرد چاتام ) . سیاستمدار انگلیسی (1708 - 1778 م .) مولد وستمینستر. وی در زمان جنگهای هفت ساله رهبری سیاست انگلستان کرد. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از سیاسیون انگلستان است ، وی بسال <
گوهر مدراسلغتنامه دهخداگوهر مدراس . [ گ َ / گُو هََم ِ ] (اِخ ) محمدباقرخان مدراسی است که در اواخر قرن دوازدهم مرده است . و از گویندگان فارسی زبان بوده است و دیوان شعر فارسی نیز دارد. (الذریعه ج 9 ص 37</s