مدیریت فاصلۀ گذرheadway managementواژههای مصوب فرهنگستانروشی مدیریتی در عملکرد واحدهای حملونقل عمومی که به جای تبعیت از زمانبندی در یک مسیر بر حفظ فاصلۀ معین بین واحدها تأکید دارد
مدیریتلغتنامه دهخدامدیریت . [ م ُ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مدیر بودن . مدیری : مدیریت کل ، مدیریت عامل ، مدیریت دبستان . رجوع به مدیری و مدیر شود.
مضرتلغتنامه دهخدامضرت . [ م َ ض َرْ رَ ] (ع اِ) زیان و ضرر و گزند و نقصان و خسارت و آسیب و آزار و اذیت و زحمت . (ناظم الاطباء) : و مضرت دانه ٔ وی آن است که اندکی صداع آورد. (الابنیة عن حقایق الادویه ص 14). وی (یعنی افسنتین ) کُلی ̍ را
مضرطلغتنامه دهخدامضرط. [ م َ رِ ] (ع اِ) اِست . کون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : فمضرط الموسر عرنینه و معطس المفلس مفساه .؟ (از مرزبان نامه ص 181).
مضرطلغتنامه دهخدامضرط. [ م ُ ض َرْ رِ / م ُ رِ ] (ع ص ) آنکه کسی را بگوزاند و کاری کند که وی تیز دهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه برای مضحکه از دهان بانگ تیز برآورد. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه به ده
مدیریتلغتنامه دهخدامدیریت . [ م ُ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مدیر بودن . مدیری : مدیریت کل ، مدیریت عامل ، مدیریت دبستان . رجوع به مدیری و مدیر شود.
مدیریتدیکشنری فارسی به انگلیسیadministration, conduct, direction, directorship, management, managing, supervision
مدیریتفرهنگ فارسی معین(مُ یَّ) [ ع . ] 1 - (مص جع .) مدیر بودن ، مدیری . 2 - علم و هنر متشکل کردن ، همآهنگ کردن .
مدیریتلغتنامه دهخدامدیریت . [ م ُ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مدیر بودن . مدیری : مدیریت کل ، مدیریت عامل ، مدیریت دبستان . رجوع به مدیری و مدیر شود.
جنگل تحت مدیریتmanaged forestواژههای مصوب فرهنگستانجنگلی که در چارچوب طرح جنگلداری، روشهای خاص جنگلشناسی و پرورشی در آن اعمال میشود
جنگل فاقد مدیریتnon-managed forestواژههای مصوب فرهنگستانجنگلِ فاقد طرح جنگلداری که در ایران دولت از آن حفاظت میکند