مدیناتلغتنامه دهخدامدینات . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. در36هزارگزی جنوب شرقی اهواز بر سر راه اهواز به خلف آباد، در دشت گرمسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد آبش از چاه تأمین می شود. محصولش غلا
مدوناتلغتنامه دهخدامدونات . [ م ُ دَوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُدَوَّنَة. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مدونه شود.
مداناتلغتنامه دهخدامدانات . [ م ُ ] (ع اِمص ) نزدیکی . مقاربت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مداناة شود.
مدنیتلغتنامه دهخدامدنیت . [ م َ دَ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شهرنشینی . (یادداشت مؤلف ). انتساب به شهر و مدینه . (ناظم الاطباء). || مجازاً، تربیت .ادب . (یادداشت مؤلف ). تمدن . (فرهنگ فارسی معین ).
مضنتلغتنامه دهخدامضنت . [ م َ ض َن ْ ن َ ] (ع اِ) چیز نفیسی که بر آن بخل میشود : فرمود که این مرواریدها بدو باید داد چون این دانه ها جای مضنت بود. (جهانگشای جوینی ).