مذارعتلغتنامه دهخدامذارعت . [ م ُ رَ ع َ ] (از ع اِمص ) مخالطت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مذارعة شود.
مضارعتلغتنامه دهخدامضارعت . [ م ُ رَ / رِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) مانا شدن و مشابهت : و مضارع را ازبهر آن مضارع خوانند که در تربیع و تقدیم اوتاد به هزج مانند است و مضارعت ، مشابهت و مقابلت است . (المعجم چ 1
مذارتلغتنامه دهخدامذارت . [ م ُ ذارْ رَ ] (ع مص ) مذارة. ذرار. بدخو شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مذارة شود.
میگذاردگویش اصفهانی تکیه ای: vahale طاری: vâɂahala طامه ای: veɂale / viyale طرقی: vâɂahala کشه ای: vâɂahala نطنزی: vâɂahela
مذارعةلغتنامه دهخدامذارعة. [ م ُ رَع َ ] (ع مص ) با یکدیگر آمیزش کردن . (از منتهی الارب ).مخالطة. (اقرب الموارد). مذارعت . || به پیمایش بیع کردن . (منتهی الارب ). با ذرع کردن و پیمودن فروختن پارچه را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).