لغتنامه دهخدا
مذاع . [ م َذْ ذا ] (ع ص ) دروغگوی . (منتهی الارب ). کذاب . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || مرد بی وفا. آنکه حفظ غیب کسی نکند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). متملقی که وفا ندارد ودر حق احدی حفظالغیب ننماید. (از متن اللغة). || آنکه راز را نتواند نگاهداشت . (منتهی الارب ). که