مراجعتلغتنامه دهخدامراجعت . [ م ُج َ / ج ِ ع َ ] (از ع اِمص ) مراجعه . مراجعة. بازگشتن .(از غیاث اللغات ). بازآمدن : علاجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مثلاً ایمنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن بسته
مراجعتلغتنامه دهخدامراجعت . [ م ُج َ / ج ِ ع َ ] (از ع اِمص ) مراجعه . مراجعة. بازگشتن .(از غیاث اللغات ). بازآمدن : علاجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مثلاً ایمنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن بسته
مراجعتلغتنامه دهخدامراجعت . [ م ُج َ / ج ِ ع َ ] (از ع اِمص ) مراجعه . مراجعة. بازگشتن .(از غیاث اللغات ). بازآمدن : علاجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مثلاً ایمنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن بسته