مراحللغتنامه دهخدامراحل . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ مَرْحَلة. (منتهی الارب ). منازل . رجوع به مرحله شود : بغراخان در بعضی از آن مراحل جان تسلیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 90). در طی آن مراحل و منازل به مضیقی رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص
مراحلةلغتنامه دهخدامراحلة. [ م ُ ح َ ل َ ] (ع مص ) یاری دادن کسی رابه کوچ . (از منتهی الارب ). معاونت کردن کسی را در رحلت و مسافرتش . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). کسی را در بار برگرفتن یاری دادن . (تاج المصادر بیهقی ).
سازوکار واکنشreaction mechanismواژههای مصوب فرهنگستانمراحلی متوالی که در طی آنها یک واکنش شیمیایی رخ میدهد
فاضلاب احیاشدهreclaimed wastewaterواژههای مصوب فرهنگستانفاضلابی که عموماً پس از انجام مراحلی از تصفیه مجدداً مورد استفاده قرار میگیرد
مراحل تغییرstages of changeواژههای مصوب فرهنگستانمراحلی پنجگانه برای تغییر رفتار، خصوصاً رفتارهای اعتیادی
مراحل زندگی خانوادهfamily life cycleواژههای مصوب فرهنگستانزنجیرۀ مراحلی که در زندگی هر خانواده طی میشود، مانند ازدواج و فرزندپروری و بازنشستگی
واسط 2intermediate 2, reactive intermediate, reaction intermediateواژههای مصوب فرهنگستانگونۀ شیمیایی نسبتاً ناپایداری که در مراحلی از واکنش، تولید و در مراحل دیگر، مصرف میشود و قابل جداسازی نیست