مرازنةلغتنامه دهخدامرازنة. [ م ُ زَ ن َ ] (ع مص ) هم منزل شدن و فرودآمدن با هم . (از منتهی الارب ): رازَنْتُه ُ؛ خاللته ؛ او حاللته ؛ ای حللت معه . (اقرب الموارد).
مروزنهلغتنامه دهخدامروزنه . [ م َرْ وَ زَ ن َ ] (اِ) ناووس . مقبره . (کافران ) : گفت اینجا ناووسی هست از نواویس یعنی مروزنه ٔ گبرکان که سرها از آن جماعتی به آنجا نقل کرده اند از زمین برهوت . (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص <span class="hl" dir="l
مرازنلغتنامه دهخدامرازن . [ م ُ زِ ](ع ص ) هم منزل و کسی که با دیگری در یک خانه منزل کند و کسی که با دیگری در یک زمان فرودآید. (ناظم الاطباء): هو مرازنه ؛ مخاله . (متن اللغة). محاله . (منتهی الارب ). نعت فاعلی است از مرازنة. رجوع به مرازنة شود.