خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرتضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب بازی
فرهنگ فارسی عمید
۱. شناگری.۲. پاشیدن آب به یکدیگر برای تفریح.
-
آب ورزی
فرهنگ فارسی عمید
آببازی؛ شناگری.
-
آبزی
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی جانوری که در آب زندگی کند؛ جانوران دریایی.
-
آتش افروزی
فرهنگ فارسی عمید
۱. آتش افروختن؛ آتش روشن کردن.۲. [مجاز] دوبههمزنی؛ فتنهانگیزی.
-
آتش بازی
فرهنگ فارسی عمید
۱. بازی کردن با آتش.۲. (اسم، اسم مصدر) از مراسم جشن و شادمانی که آلات و ادواتی از باروت به شکلهای گوناگون درست میکنند و هنگام شب آنها را آتش میزنند.
-
آتش سوزی
فرهنگ فارسی عمید
آتش گرفتن دکان، خانه، یا جای دیگر بهصورت ناخواسته؛ حریق.
-
آشپزی
فرهنگ فارسی عمید
۱. شغل و عمل آشپز؛ طباخی.۲. (اسم) هنر روش پختن غذاها: برنامهٴ آشپزی.
-
آفازی
فرهنگ فارسی عمید
اختلال ناشی از ضایعۀ مغزی که در آن شخص مبتلا توانایی سخن گفتن را از دست میدهد.
-
آهن گدازی
فرهنگ فارسی عمید
عمل گداختن آهن.
-
آهنگ سازی
فرهنگ فارسی عمید
شغل و عمل آهنگساز.
-
ابخازی
فرهنگ فارسی عمید
از مردم ابخاز.
-
اخاذی
فرهنگ فارسی عمید
با تهدید و زور یا حیله و نیرنگ از کسی پول گرفتن.
-
اذی
فرهنگ فارسی عمید
۱. رنجش.۲. رنج و آزار.
-
اراضی
فرهنگ فارسی عمید
= ارض
-
اسباب بازی
فرهنگ فارسی عمید
وسیلۀ بازی و سرگرمی؛ بازیچه.