مرحلۀ توزیعdistribution phaseواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که برای رسیدن دارو به حالت تعادل با خوناب و توزیع آن در بدن لازم است
مرحلهلغتنامه دهخدامرحله . [ م َ ح َ ل َ ] (ع اِ) منزل . فرودآمدنگاه بین راه . جای باش . کوچگه . کوچگاه . جای فرودآمدن . ج ، مراحل : قدری چوب صندل با خود آورد چون به مرحله ٔ بازرگانان رسید و او را بدید. (سندبادنامه ص 300). مرحله ٔ طالبان