مردافشارلغتنامه دهخدامردافشار. [ م َ اَ ] (نف مرکب ) کنایه از لاطی و بچه باز است : امام غزنوی آن پیر بخرد هشیارمدرس کتب بونواس مردافشار.سوزنی .
لاطیلغتنامه دهخدالاطی . (ع ص ) آنکه عمل غیرطبیعی کند. تازباز. غلام باره . مردافشار. بچه باز . || (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، کاج . (یا) حَور. (دزی ).