مرصوفلغتنامه دهخدامرصوف . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رصف . رجوع به رصف شود. || سنگهای بر روی هم برنهاده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مرسولغتنامه دهخدامرسو. [ م َ س ُوو ] (ع ص ) نعت مفعولی است ازمصدر رَسْو و رسوّ. رجوع به رسو در ردیف خود شود.
مرشفلغتنامه دهخدامرشف . [ م ِ ش َ ] (ع اِ) محل مکیدن . (ناظم الاطباء). آنچه آب را بدان بمکند. ج ، مراشف . || مراشف اصطلاحاً به معنی لبها نیز به کار رود. (از اقرب الموارد).