مرصدةلغتنامه دهخدامرصدة. [ م ُ ص ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث مرصد، نعت فاعلی از ارصاد. رجوع به مرصِد و ارصاد شود: أرض مرصدة؛ زمین اندک گیاه یا زمین اندک باران رسیده ٔمترقب انبات نبات . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مرشدةلغتنامه دهخدامرشدة. [ م ُ ش َ دَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرشد. راهنمائی شده . ج ، مرشدات . و رجوع به مرشَد شود.
مرشدةلغتنامه دهخدامرشدة. [ م ُ ش ِ دَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث مرشد. راهنما و راه راست نماینده . ج ، مرشدات . و رجوع به مرشِد شود.
مرسدهفرهنگ نامها(تلفظ: mersede) [مِرس = نام درختی ، راش (فاگوس سیلواتیکا) + ده (پسوند مکان)] ، جنگل راش ، جای روئیدن راش ؛ (به مجاز) زیبا ، با طراوت و خرم .(؟)
مرصودلغتنامه دهخدامرصود. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رصد. رجوع به رصد شود. چشم داشته شده . || از رصدمعلوم کرده شده . (ناظم الاطباء). || أرض مرصود؛ نعت است از رصد، و رصد به معنی یک بار رسیدن باران است زمین را. (منتهی الارب ). رجوع به مرصدة شود.