مرطوبلغتنامه دهخدامرطوب . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رَطب و رُطوب . رجوع به رطب و رطوب شود. || نعت مفعولی از مصدر لازم رُطوبة که در تداول فارسی به کار میرود و از نظرقواعد زبان عربی صحیح نیست . صاحب رطوبت و تری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رطوبت ناک . (غیاث ). نمدار. و دارای تری و دارای
مرطوبلغتنامه دهخدامرطوب . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رَطب و رُطوب . رجوع به رطب و رطوب شود. || نعت مفعولی از مصدر لازم رُطوبة که در تداول فارسی به کار میرود و از نظرقواعد زبان عربی صحیح نیست . صاحب رطوبت و تری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رطوبت ناک . (غیاث ). نمدار. و دارای تری و دارای
مرطوبلغتنامه دهخدامرطوب . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رَطب و رُطوب . رجوع به رطب و رطوب شود. || نعت مفعولی از مصدر لازم رُطوبة که در تداول فارسی به کار میرود و از نظرقواعد زبان عربی صحیح نیست . صاحب رطوبت و تری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رطوبت ناک . (غیاث ). نمدار. و دارای تری و دارای
ریزدانهسازی مرطوبwet granulationواژههای مصوب فرهنگستانروشی در تهیۀ ریزدانۀ دارویی که در آن مواد دارویی را ابتدا مرطوب میکنند و از یک توری میگذرانند و سپس خشک میکنند