مرمعاتلغتنامه دهخدامرمعات . [ م ُ رَم ْ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرمعة. رجوع به مرمعة شود. || مرمعات الاخبار؛ خبرهای باطل . أتی فلان بمرمعات الاخبار؛ یعنی باطل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
میرعمادلغتنامه دهخدامیرعماد. [ ع ِ ] (اِخ ) حسنی سیفی قزوینی ، ملقب به عمادالملک و مشهور به «میر» و«میرعماد»، خطاط معروف . رجوع به عماد قزوینی شود.
مرماتلغتنامه دهخدامرمات . [ م ُ رِم ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرمة تأنیث مرم ، نعت فاعلی از ارمام . رجوع به مُرم و ارمام شود. || بلاها. (منتهی الارب ). دواهی . (اقرب الموارد).
مرمآتلغتنامه دهخدامرمآت . [ م ُ رَم ْ م َ آ ] (ع ص ، اِ) مرمآت الاخبار؛ خبرهای باطل . (منتهی الارب ). اباطیل اکاذیب خبرها. (از اقرب الموارد).
مرماتلغتنامه دهخدامرمات . [ م ِ ] (ع اِ) مرماة. تیر پیکان گردی که بدان تیراندازی آموزند. (ناظم الاطباء). پیکان گرد که بدان تیراندازی تعلیم کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مرماة شود.