مرگسینلغتنامه دهخدامرگسین . [ م َ گ َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین ، واقع در32هزارگزی شمال ضیأآباد و 18هزارگزی راه عمومی در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری ، با 525</spa
مرصنلغتنامه دهخدامرصن . [ م ِ ص َ ] (ع اِ) آهنی است که بدان ستور را داغ کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مرسینلغتنامه دهخدامرسین . [ م َ ] (اِ) مورد که گیاهی است . ریحان القبور. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مورد شود.
مرسینلغتنامه دهخدامرسین . [ م ِ ] (اِخ ) بندری است در ترکیه بر دریای مدیترانه با 68600 تن سکنه .راه آهن بغداد به ترکیه از نزدیکی این شهر می گذرد.
میرسنلغتنامه دهخدامیرسن . [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ خدیوی ممسنی فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
میرسینلغتنامه دهخدامیرسین . (اِ) درخت مورد. (ناظم الاطباء). مورد. (یادداشت مؤلف ). درخت مورد که مرسین نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 365).