مرگلولغتنامه دهخدامرگلو. [ م َ گ َل ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔبخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در10هزارگزی جنوب غربی زرقان در کنار راه پل خان به رامجرد با 407 تن سکنه . آب آن از چاه و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و ق
مرگلولغتنامه دهخدامرگلو. [ م َ گ َل ْ لو ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه بخش قاین شهرستان بیرجند در 42هزارگزی جنوب غربی قاین و 27 هزارگزی غرب راه قاین به بیرجند، در غرب منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای <span class="hl" dir="lt
مرالولغتنامه دهخدامرالو. [ م َ رال ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی غرب گرمی به اردبیل و 10هزارگزی راه گرمی به اردبیل در جلگه ٔ گرمسیری واقع و دارای 1
مرالوی جعفر قلیخانلغتنامه دهخدامرالوی جعفر قلیخان . [ م َ رال ْ لو ی ِ ج َ ف َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 17هزارگزی شمال غربی گرمی و 10هزارگزی راه اردبیل به گرمی در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و
میرآلایلغتنامه دهخدامیرآلای . (ترکی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نظامی ) سرهنگ سپاه . (ناظم الاطباء). در تشکیلات نظامی عثمانی منصبی فوق قایم مقام . سرهنگ در سپاه عثمانی . (یادداشت مؤلف ).
مرلاحیلغتنامه دهخدامرلاحی . [ ] (اِخ ) نام یکی از مترجمین از سریانی به عربی است و او در نیمه ٔ اول قرن چهارم میزیسته است معاصر با ابن الندیم و برای علی بن ابراهیم الدهکی ترجمه می کرده و ابن الدهکی اصلاح می کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
زرقانلغتنامه دهخدازرقان . [ زَ ] (اِخ ) دهستان حومه ٔ بخش زرقان شهرستان شیراز است . این دهستان از نه آبادی تشکیل یافته و در حدود 8700 تن سکنه دارد و قرای مهم آن عبارتند از: لپوئی ، مرگلو، دودج زرقان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7</s