لغتنامه دهخدا
مرن . [ م َ ] (ع اِ) چرم نرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پوستین . (منتهی الارب ). فراء. (از اقرب الموارد). || جامه . (منتهی الارب ). کسوة. || نوعی از جامه . (از اقرب الموارد). || (مص ) گریختن از دشمن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نرم کردن پوست را. (از ا