مزرقةلغتنامه دهخدامزرقة. [ م َ رَ ق َ ] (ع اِ) مَقسَم میاه . ج ، مزرقات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مزرقات شود.
مزرقاتلغتنامه دهخدامزرقات . [ م َ رَ ] (ع اِ) ج ِ مزرقة. مقاسم میاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مزرقة شود.
دیر سابرلغتنامه دهخدادیر سابر. [ دَ رِ ب ُ ] (اِخ ) نزدیک بغداد است بین دیهیهای مزرقه و صالحیه . (از معجم البلدان ).