مزنجلغتنامه دهخدامزنج . [ م ُ زَن ْ ن َ ] (ع ص ) بخشش کم و اندک : عطاء مزنج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مجنزلغتنامه دهخدامجنز. [ م ُ ج َن ْ ن ِ ] (ع ص ) مرده را بر تخت نهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که می نهد مرده را در تابوت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تجنیز شود.
مجنوزلغتنامه دهخدامجنوز. [ م َ ] (ع اِ) نعش و مرده . (آنندراج ). جنازه ٔ مرده . (ناظم الاطباء). میت و منه قول الحریری : «و مجنوز یقبر». (از اقرب الموارد). || (ص ) پوشیده شده . || گردآورده . (ناظم الاطباء).
تزنیجلغتنامه دهخداتزنیج . [ ت َ] (ع مص ) کم دادن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در ذیل اقرب الموارد نویسد: عطاء مزنج کمعظم ، اندک . و در تاج آرد: کسی از ائمه ٔ لغت این کلمه را ننوشته و ظاهراً تحریف مزلج است . (ذیل اقرب الموارد).