مسئولیت قبول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ول کردن، تعهد کردن، متعهد شدن، لبیک گفتن، قول مساعد دادن، قول دادن، احساس مسئولیتکردن، التزام سپردن، التزام دادن
مسؤلیتلغتنامه دهخدامسؤلیت . [ م َ ئو لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) رسم الخطی از مسؤولیت . رجوع به مسؤولیت شود.
قابل سرزنش شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سرزنش شدن، تقصیر را قبول کردن، مسئولیت قبول کردن بهانتقاد گوش دادن سابقۀ خود را خراب کردن، آبروی خود را ریختن
اصل تفویضناپذیری مسئولیتprinciple of absoluteness of responsibilityواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که براساس آن مسئولیت را نمیتوان واگذار کرد
تفرق مسئولیتdiffusion of responsibilityواژههای مصوب فرهنگستانکاهش میل به پذیرش مسئولیت در گروه وقتی که گروه بزرگتر میشود