مسابقۀ سرعتیrace 1واژههای مصوب فرهنگستانرقابتی سرعتی که شرکتکنندگان در آن یا بهصورت مستقیم به رقابت در برابر هم میپردازند یا سعی میکنند تا در کوتاهترین زمان، با سرعت نسبی بیشتر، مسیر مسابقه را طی کنند
مسابقهلغتنامه دهخدامسابقه . [ م ُ ب َ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) مسابقة. مسابقت . رجوع به مسابقة شود. مسابقه امروز مواضیع عامتر یافته است و در انواع ورزشها و دعوی بردن ها به کار رود.- مسابقه دادن ؛ سبقت گرفتن . پیشی گرفتن .- || قرار سبقت گیری دادن با کسی یا کسانی در ان
مسابقةلغتنامه دهخدامسابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) مسابقه . سباق . با کسی پیش گرفتن در دویدن یا در تاختن و نبرد کردن در آن . (منتهی الارب ). پیشی گرفتن بر کسی در سباق . (اقرب الموارد). با کسی پیشی گرفتن در دویدن یا در تاختن . (المصادرزوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). پیشی گرفتن با کسی در دوی
مشابکةلغتنامه دهخدامشابکة. [ م ُ ب َ ک َ ] (ع اِمص ) تخالط و آمیختگی با یکدیگر. مشابکت : امور آن حضرت بمشارکت و مشابکت و موافقت و مطابقت ایشان در نباهت قدر و... بعیوق رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 52</
مسابقةدیکشنری عربی به فارسیمباحثه وجدل کردن , اعتراض داشتن بر , ستيزه کردن , مشاجره , مسابقه , رقابت , دعوا
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
مارپیچ سرعتsuper giant-slalom skiing, super-Gواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی در مسیرهای مارپیچ بزرگ که تلفیقی از شیبسُری و مارپیچ بزرگ است
اسبدوانیhorse racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی در مسیری مشخص که هدف آن تعیین سریعترین اسب و چابکسوار آن است متـ . چابکسواری
مارپیچ کوچکslalom skiingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتاً کوتاه و مارپیچ که در آن دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده در فاصلۀ اندکی از یکدیگرند