مسافتلغتنامه دهخدامسافت . [ م َ ف َ ] (ع اِ) مسافة. بعد و دوری و فاصله . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسافة شود. || یک جزء از راه و یا مسافرت و مقداری از امتداد راه . (ناظم الاطباء). دوری نقطه ای از نقطه ٔ دیگر. فاصله ٔ بین دو مکان . دوری . بعد راه . دوری راه . دوری میان دو منزل . بَون . جلجلة <s
حسگر دکلیmast-mounted sensor, MMS 1واژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ چشمی یکپارچه و دقیق و چندحسگرهای که برای دیدبانی به کار میرود و در ساخت آن از حسگرهای حرارتی و صوتی و مبدل پویشِ (scan) رقمی و علامتگذار مجهز به مسافتیاب لیزری استفاده شده است
مسافتلغتنامه دهخدامسافت . [ م َ ف َ ] (ع اِ) مسافة. بعد و دوری و فاصله . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسافة شود. || یک جزء از راه و یا مسافرت و مقداری از امتداد راه . (ناظم الاطباء). دوری نقطه ای از نقطه ٔ دیگر. فاصله ٔ بین دو مکان . دوری . بعد راه . دوری راه . دوری میان دو منزل . بَون . جلجلة <s
مسافتلغتنامه دهخدامسافت . [ م َ ف َ ] (ع اِ) مسافة. بعد و دوری و فاصله . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسافة شود. || یک جزء از راه و یا مسافرت و مقداری از امتداد راه . (ناظم الاطباء). دوری نقطه ای از نقطه ٔ دیگر. فاصله ٔ بین دو مکان . دوری . بعد راه . دوری راه . دوری میان دو منزل . بَون . جلجلة <s