مسافربریلغتنامه دهخدامسافربری . [ م ُ ف ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل مسافر بردن . عمل بردن مسافر از نقطه ای به نقطه ای دیگر. || مؤسسه ٔ حمل مسافران . بنگاه مسافربری .- بنگاه مسافربری ؛ مؤسسه ای که به شغل نقل و انتقال مسافران به نقاط مختلف بپردازد.
ضریب اشغال 2load factor 1, LF 2واژههای مصوب فرهنگستاننسبت تعداد صندلیهای اشغالشده به کل صندلیها در هواپیماهای مسافربَری
ترمینالفرهنگ فارسی عمید۱. مکانی با امکانات لازم، در انتها یا ابتدای یک مسیر، که مسافران یک وسیلۀ مسافربری عمومی در آن پیاده یا سوار میشوند؛ پایانه: ترمینال مسافربری.۲. مکان انتهایی لولههای نفت و گاز؛ پایانۀ نفتی.