مسایحلغتنامه دهخدامسایح . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مسائح . ج ِ مَسیحة. (منتهی الارب ). رجوع به مسیحة و مسائح شود.
مسائحلغتنامه دهخدامسائح . [ م َ ءِ ] (ع اِ) مسایح . ج ِمسیحة. (اقرب الموارد). رجوع به مسیحة و مسایح شود : مسایل انهار و مسائح امطار معابر سیحون به فضول انواء و سیول انداء پر کرده بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 290). || نوعی از سرب که بیرون
مساءةلغتنامه دهخدامساءة. [ م َ ءَ ] (ع اِ) زشت و قبیح از گفتار و کردار.(اقرب الموارد). || بدی . ج ، مساوی . (منتهی الارب ). عیب و رسوائی و بدی . (ناظم الاطباء). || اندوه . (منتهی الارب ). و رجوع به مساوی شود.
مساءةلغتنامه دهخدامساءة.[ م َ ءَ ] (ع مص ) مصدر میمی است فعل ساء را. (منتهی الارب ). انجام دادن آنچه را سبب اکراه یا غم دیگری شود. (اقرب الموارد). سَوء. مساء. رجوع به سوء شود.
مسائیةلغتنامه دهخدامسائیة. [ م َ ی َ / م َ ئی ی َ ] (ع مص ) مصدر فعل ساء است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سوء. مساء. مساءة. رجوع به سوء و مساءة شود.
مسیحةلغتنامه دهخدامسیحة. [ م َ ح َ ] (ع اِ) یک گیسو. || کمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ج ، مسایح .
مسائحلغتنامه دهخدامسائح . [ م َ ءِ ] (ع اِ) مسایح . ج ِمسیحة. (اقرب الموارد). رجوع به مسیحة و مسایح شود : مسایل انهار و مسائح امطار معابر سیحون به فضول انواء و سیول انداء پر کرده بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 290). || نوعی از سرب که بیرون
انوالغتنامه دهخداانوا. [ اَن ْ ] (از عربی ، اِ) انواء : ز بس بدایع چون بوستان پر از انوارز بس جواهر چون آسمان پر از انوا. مسعودسعد.شکوفه ها همه انوای باغ گردون است که چون پدیدشدند افتتاح کرد سما. مسعودسعد.