مستئیسلغتنامه دهخدامستئیس . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استئاسة. || عطاخواهنده . (اقرب الموارد). || خواهنده ٔ صحبت دیگری . (اقرب الموارد). رجوع به استئاسة شود.
مستآسلغتنامه دهخدامستآس . [ م ُت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استئاسة. || آنکه از وی عطا خواهند. || آنکه طلب صحبت وی کنند. (منتهی الارب ). و رجوع به استئاسة شود.
مستهشلغتنامه دهخدامستهش . [م ُ ت َ هَِ ش ش ] (ع ص ) سبک و خفیف شمرنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به استهشاش شود.
مستعزلغتنامه دهخدامستعز. [ م ُ ت َ ع ِزز ] (ع ص ) نعت فاعلی از استعزاز. غلبه کننده بر کسی . (اقرب الموارد). || ریگ سخت شده . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || مرض مستولی . (ناظم الاطباء). و رجوع به استعزاز شود.